نقش گردشگري شهري در توسعه پايدار 
توسعه اقتصاد شهري و ايجاد منابع درآمد پايدار همواره از دغدغههايي بوده كه مديريت شهري، تحقق بسياري ديگر از انتظارات و مطالبات شهروندان را وابسته به تحقق آن خوانده است. تبديل شهرهاي كوچك و بزرگ به مقاصد گردشگري داخلي، منطقهاي و بينالمللي با توجه به امكانات و جاذبههايي كه در اختيار دارند، هم به اندازه كافي مدعي دارد و هم متولي. البته با اين وجود هنوز كاستيهايي در اين حوزه وجود دارد كه موجب كندي تكميل طرحها و پيشبرد برنامههايي فراتر از وضع فعلي به سوي مطلوب ميشود.
امروزه شهرهاي موفق و معروف كه نامشان به عنوان يك مقصد گردشگري، حتي قبل از اسم كشورشان مطرح ميشود، بخش مهمي از اقتصاد شهريشان را از محل فرصتهاي جذب و ساماندهي اشتغال و مسائل مربوط به توريسم اداره ميكنند. هزينههاي فزاينده اداره شهر بخصوص كلانشهرها – كه تعدادشان هم رو به افزايش است – روشهاي سنتي درآمدزايي را بتدريج كنار زده و ميزند، از اين رو نياز گردشگري به عنوان صنعتي كه هم پولساز است و هم شغلساز، توجه واقعي مديران شهري را به خود جلب كرده است.
در كشور ما تقريباً فقط آن جايي كه فرصتهايي براي گردشگري شهري از قبل وجود داشته، به اين امكان پرداخته و از آن بهره گرفته شده است، البته در صورتي كه آن فرصت را هم با موازيكاري و ديركاري و كمكاري از دست نداده باشيم. اما لزوم امكانسازي براي گردشگري در شهرها از آنچه در دسترس است، بيشتر بوده و به برنامهريزيهاي متفاوتي هم نياز دارد.
شهردار نوشهر معتقد است درآمدزايي از صنعت توريسم در شهرها هنوز براي ما نهادينه نشده است: «حتي در شهرهايي كه در حال حاضر آنها را توريستي ميدانيم و درآمدشان از اين راه محسوس است، ساماندهي خاصي صورت نگرفته و درآمد، غيرمستقيم است كه در قالب مشاغل سطحي و تا حدي كاذب نمود مييابد.»
علي اماني در گفتوگو با ميافزايد: «درآمدهاي شهر از جذب گردشگر بايد براساس برنامهريزي، اداره و جهت داده شود. علاوه بر اين بايد طرحهايي داشت كه مكمل جاذبههاي طبيعي و ديدنيهاي تاريخي منطقه و شهر مورد نظر باشد. اما بزرگترين مسئلهاي كه پيش روي توسعه نقش گردشگري در بهبود اقتصاد شهري قرار دارد، نبود متولي واحد در اين بخش است تا تصميمگيري، اجرا و پاسخگويي هم مسير باشد.»
وي با اشاره به اينكه مطلوب گردشگري آن است كه زير نظر مديريت شهري باشد، توضيح ميدهد: «طرحهاي محلي يا كلي كه براي گردشگري يك شهر ارائه ميشود، لازم است با طرحهاي جامع و تفصيلي آن شهر تطابق داشته باشد. حتي در صورتي كه اين طرحها به طور كامل در دسترس نباشند، بايد آنچه در حوزه گردشگري اجرا ميشود، براساس فرهنگ و سليقه همان شهر باشد و نميتوان صرفاً با يك طرح ملي و كلنگر، كار لازم را انجام داد.»
شهردار نوشهر كه از گردشگرپذيرترين شهرهاي شمالي كشور است، به اهميت هماهنگي دستگاهها و سازمانهاي دخيل در گردشگري نيز اشاره ميكند و ميافزايد: «با مديريت شهري پراكنده قادر نخواهيم بود آنچه از اين صنعت انتظار داريم، به دست آوريم. طرح جامع گردشگري است كه استانداردها را مشخص و اعمال ميكند تا گردشگر احساس كند شهر براي ميزباني او آماده شده است. ميزان موفقيت اين طرحها تا حدي است كه از گردشگري ميتوان تا 80 درصد درآمد شهر را تأمين كرد.»
اعمال مديريت واحد شهري براي بهرهگيري هر چه بيشتر از قابليتهاي گردشگري شهرها مسئلهاي است كه دكتر محمدتقي رهنمايي، استاد دانشكده جغرافياي دانشگاه تهران به آن اشاره ميكند و به ميگويد: «در شهرهاي موفق در حيطه گردشگري، شهردار بالاترين مقام تصميمگيرنده براي پروژهها و برنامهها است تا ساختار مدون و مشخصي در شهر اعمال شود.»
وي ميافزايد: «بايد بررسي كرد كه شهر چه جذابيتي براي گردشگر دارد تا براساس آن يك نظام برنامهريزي متناسب تعيين كرد. شهر اصليترين ميراث تمدن بشريت است كه قسمت عمده خلاقيتهاي بشري در آن تجلي پيدا كرده است. بنابراين خود بافت شهرها از سيستمهاي آبرساني و تأسيسات گرفته تا باغها و بناها و مراكز مذهبي و فرهنگي براي گردشگران جاذبه دارد تا آن شهر را به عنوان مقصد گردشگري انتخاب كنند.»
اين استاد دانشگاه توضيح ميدهد: «دليل ديگر آنكه شهر قابليت استفاده از گردشگري را داراست، بار اجتماعي است كه از حضور انسانها براي زيست و معيشت در كنار يكديگر پديد آمده و نشاندهنده تعامل معمول بين شهروندان است. گردشگر دوست دارد در جمع مردم باشد و طبيعت انساني، به بهترين وجه در فضاي شهري فراهم ميشود. بنابراين وقتي براي طرحهاي گردشگري شهري برنامهريزي ميكنيم بايد به اين دو نكته توجه شود. همچنين نياز به اقناع حس زيباييپسندي مردم چه شهروندان و چه گردشگران لازم است با دقت در عناصر زيباييشناسي مرتفع شود تا به درآمدزايي فزاينده و پايدار برسد.»
دكتر رهنمايي ميافزايد: «درآمدي كه از توسعه گردشگري نصيب شهر ميشود تا حد زيادي قابل اتكا است چراكه اين كار نيروبر است و به صورت ماشيني و مكانيزه صورت نميپذيرد. اشتغالزايي بالاي اين طرح، گردش اقتصادي را به همراه دارد كه بسياري از شهرداريها در دنيا از آن بهره ميبرند.»
سهيم شدن مديريت شهري در منابع مالياتي و عوارض براي توسعه طرحهاي كلانشهرها كه تأثيرات ملي دارند، مسئله ديگري است كه دكتر رهنمايي بر آن تأكيد دارد. اين استاد دانشگاه تهران توضيح ميدهد: حتي در پررونقترين شهرهاي ما، سهمي از عوايد فعاليت اقتصادي شهروندان در قالب ماليات در اختيار مديريت شهري قرار ميگيرد تا به صورت هدفمند و طرحريزي شده به مصرف برسد.
وي ميافزايد: شهرهايي هستند كه از داشتههاي طبيعي و تاريخي بهرهمند بوده يا نبودهاند اما در هر صورت در گردشگري توانستهاند نامشان را بشناسانند، برجستگيها و ويژگيهايي براي خود كسب ميكنند تا ورود مسافر به آنها بيشتر شود. شهرهايي كه ميخواهند تمايل گردشگر به سوي آنها بيشتر شود هم نياز به عمل براساس ضابطه و دانش فني و تخصصي مديران شهري دارند هم بايد اولويتهاي آنها مورد بازنگري قرار گيرد. اگرچه تأمين زيرساخت و امكانات براي اقامت آسان گردشگر مورد نياز است اما موفقيت شهري بيشتر است كه «انسانمحور» باشد تا «ابزارمحور». توجه به مسيرهاي پيادهروي در تناسب با گسترش گذرگاههاي مخصوص خودرو، نمونهاي از توجه به تمركز بر نيازهاي انسان شهري است.
ارزش نهادن به همگن بودن محل زندگي انسانها، محور جذابيتي است كه به نظر مديرعامل سازمان بهسازي و نوسازي شهرداري دزفول در جلب گردشگر مؤثر است. عبدالحسين پورركني به ميگويد: «حفظ بافتهاي قديم شهر و مرمت و بهسازي آن در عين حال كه نياز به بودجه زيادي دارد، قدم به قدم توجيه كننده هزينههايش است چرا كه سودآوري ورود و خروج و اقامت و گردش مسافر در شهر در وهله اول به نفع خود شهر و تأمين كننده بخشي از منابع مالي پايدار براي بهبود وضعيت است.»
وي با تأكيد بر هماهنگي با ميراث فرهنگي براي اجراي پروژههاي گردشگري در سطح شهرها ميافزايد: «فراتر از جذابيتهاي سطحي و آنچه بين بيشتر مقاصد گردشگري مشترك است، آشنايي با فرهنگ كار و معيشت ايراني براي توريستهاي خارجي است كه نبايد آن را محدود و كلي بررسي كرد. هر شهري با توجه به منطقه و اقليم خود در كشور چهار فصل ما، سهم متفاوتي از ارزش گردشگري منطقهاي و ملي را ارائه ميدهد كه با ديگران قابل مقايسه نيست.»
1390/6/26 روزنامه ايران